در حوزه کسب و کار سه ویژگی  باعث می شود  کالایی را گران نخریم و کلاه سرمان نرود: 

1- تنوع و گستردگی فروشگاههای عرضه کننده آن کالا.

 2-رقابت فروشگاههای عرضه کننده با  یکدیگر  برای فروش بهترین جنس و ارزان ترین قیمت به مشتریان.

 3-قدرت انتخابی که ما برای خرید بهترین جنس  با ارزان ترین قیمت داریم و به ما این اجازه را می دهد تا از هر فروشگاهی که دلمان بخواهد خرید نماییم.

 نبود هر یک از عوامل فوق باعث می شود مجبور به خرید کالایی که به آن نیاز داریم با بالاترین قیمت و بد ترین کیفیت شویم.

 بنا به دلایلی بعضی از شرکتها به این توانایی میرسند تا با حذف رقبا میدان فروش را به تنهایی در اختیار گیرند. در این حالت فروشنده انحصاری از آنجایی که رقیبی را برای خود نمی بیند.کالا را به گران ترین قیمت  به مشتری می فروشد.پی آمدهای  دیگر انحصارات نزول کیفیت کالای عرضه شده به مشتری، مخارج سرسام آور شرکت عرضه کننده کالا به علت بهره مندی بدون زحمت از سودها ودرآمدهای بادآورده ای که هر روز شرکت از آن بهره مند می شود . و افت شدید بهره وری شرکت  میباشد . افت بهره وری  به این دلیل است که دیگر  برای  آن شرکت ،هزینه تولید و پایین آوردن آن  اهمیت چندانی ندارد و آن کالا هر چقدر هم برایش گران تمام شود باز مشتری به اندازه کافی دارد تا کالای گران خود را به او بفروشد.

از سوی دیگر عده زیادی از مصرف کنندگان نیز به علت بالا بودن قیمت کالا از خرید آن کالا چشم می پوشند و بسیاری از مردم  از نعمت آن کالا محروم می شوند.

   در دیگر حوزه های اجتماعی نیز وضعیت به همین صورت است .چنانچه قدرت در یک کشور در انحصار گروه یا حزبی خاص قرار گیرد و آن حزب یا گروه خود را بدون رقیب ببیند ،آن حزب یا گروه با قدرتی که در اختیار دارد همان کاری را می کند که فروشنده کالای انحصاری با کالای خویش انجام می دهد.فرق مهم قدرت انحصاری با کالای انحصاری  در این است که کالای انحصاری قدرت تخریب دهشتناک را برای فروپاشی یک جامعه را در اختیار ندارد.این در حالی است که انحصار قدرت توسط عده ای خاص به راحتی می تواند یک جامعه و یک ملت  را به سوی نابودی سوق دهد.

یکی از وظایف مهم  نظامهای بهره مند از درک سیاسی ،جلوگیری از شکل گیری انحصارات چه در حوزه  اقتصاد  و چه در حوزه سیاست و چه در حوزه علم و اندیشه می باشد.وجود اهرمهای قدرتمند نظارتی   و چشمان تیزبین آنها نظیر رسانه های آزاد (نه البته رسانه های جو زده ای که آزادی را تنها در سینه زنی برای منافع بیگانگان میدانند) به آنها این امکان  میدهد تا بوی هر گونه انحصاری را به سرعت شناسایی کنند و جامعه را از خطرات آن  انحصارات حفظ نمایند.

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به علت  درگیری بخشی از آن  در حوزه های اطلاعاتی  یکی از نهادها ی نظارتی در کشورمان بوده است .البته تفکیک نشدن یک نهاد نظارتی و اطلاعاتی  از یک نهاد نظامی خود یکی از نقاط ضعف آن نهاد میباشد .

چرا که یک نهاد نظامی که خود با اجرا سرو کار دارد نمیتواند بدون حب و بغض با کاستیهای خود روبرو شده و توانایی رفع آن کاستیها را داشته باشد. از سوی دیگر ورود سپاه پاسداران به دولت  و در اختیار گرفتن  وزارت نفت این شائبه را بوجود می آورد که دولت  که یک نهاد اجرایی است می خواهد با این انتصاب ،یک نهاد مهم نظارتی را به تسخیر خود درآورد.ورود نهادهای نظارتی به حوزه نهادهای اجرایی خفیف کننده و نابودکننده نهادهای نظارتی می باشد.چرا که حوزه اجرا حوزه ای  مالامال از اشتباهات  یا وسوسه هایی است که به راحتی انسانها را هلاک می کند. بویژه در هنگامی که آن انسانها چشمهای ناظر بر خود  را چشمان دوستان خود ببینند.البته اینکه افرادی نظامی خود را لایق کارهای اجرایی ببینند،عیبی برای آنان نیست آنچه اهمیت دارد آن است که تمامی وابستگی های  این افراد با نهادهای نظارتی قطع شده و ارتباطات سازمانی یا عاطفی گذشته هیچگونه خللی را در وظیفه نهادهای نظارتی ایجاد ننماید.

تفکیک  حوزه های نظارتی و حوزه های اجرایی  اولین گام در جلوگیری از انحصار قدرت سیاسی و قدرت اقتصادی  در دست گروههایی خاص  و فروپاشی جامعه مان میباشد . امیدوارم کشورمان به دانش لازم در این حوزه دست یابد.




 


  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا